سواری بیاموز...
به شیطان گفتم لعنت بر شیطان...
لبخند زد!!!
پرسیدم:چرا میخندی؟!
پاسخ داد: از حماقت تو خنده ام می گیرد
پرسیدم:مگر چه کرده ام؟!
پاسخ داد: مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام
با تعجب پرسیدم: پس چرا زمین می خورم؟!!!
جواب داد: نفس تو مانند اسبی است که هنوز آن را رام نکرده ای
نفس تو وحشی است، تو را زمین می زند...
پرسیدم:پس تو چکاره ای؟؟؟
جواب داد: هر وقت سواری آموختی، برای رم کردن اسب تو خواهم آمد
فعلا برو سواری بیاموز...
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۲/۰۹/۰۵ ساعت 23:45 توسط @(مجیدباقری)@
|
چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی