ای که تقدیر تورا دور زمن ساخت سلام...
نامه ای دارم ازفاصله ها...
چند شب بود که من خواب تورا میدیدم...
خواب دیدم که فراری هستی...
می گریزی از شهر...
پاسبان همه جا عکس تورا میکوبند...
جارچی ها همه جا نام تورا میخوانند...
در همه کوی وگذر قصه تبعید تو بود...
مردم وتیر وتفنگ...اسب های چابک...
متهم :قاتل گل های سفید...
جایزه :یک گل رز...
وتو میدانی من عاشق گل های رزم...
دوست دارم بنویسی ... به کجا خواهی رفت...؟
مردم شهر چرا در پی تومیگردند...؟
نگرانت شده ام...
بی جوابم مگذار...پشت پاکت بنویس...
متهم قاتل گل های سفید...
تقدیم به تو...